رشتی بی غیرت نیست...................(مگر میرزا کوچک خان بی غیرت بود؟)
مازندرانی کله ماهی خور نیست..................(مگر نیما کله ماهی خور بود؟)
لر هالو نیست.........................................(مگه لطف علی خان هالو بود؟)
ترک زبان عر عر نمی کنه..............................(مگه شهریار عر عر می کرد؟)
قزوینی همجنس باز نیست.................(مگر علامه دهخدا همجنس باز بود؟)
خراسانی بادیه نشین و بدوی نیست.....(مگر دکترشریعتی بادیه نشین بود؟)
بلکه اینان ستون های ایرانند . . . !!
99
سلام یلدا جون
میگم معلوم نیست شاید دهخدا آره
شریعتی هم یکم تو جوونیش آره
سلام : ................
بسیار مطلب عالی و بجائی گذاشتید .
----------------
در این خاک زر خیز ایران زمین/نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود/وزان کشور ازاد و اباد بود
نگفتند حرفی که ناید به کار/نکشتند تخمی که ناید به بار
چو مهر و وفا بود کیششان/گنه بود ازار کس پیششان
همه بنده پاک یزدان پاک/همه دل پر از مهر این اب و خاک
پدر در پدر اریایی نژاد/ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود/گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت ان دانش و هوش ما/که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت اتش در این بوستان/کز ان سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار/خرد را فکندیم زین سان ز کار
نبود این چنین گشور و دین ما/کجا رفت ایین دیرین ما
به یزدان که این کشور اباد بود/همه جای مردان ازاد بود
در این کشور ازادگی ارز داشت/کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود انکه بودی دبیر/گرامی بد انکس که بودی دلیر
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت/نه بیگانه جایی در این خانه داشت
اگر مایه زندگی بندگیست/دو صد بار مردن به از زندگیست
بیا تا بکوشیم و جنگ اوریم/برون سر از این بار ننگ اوریم
به یزدان که هرگز جهان افرین/نه با بنده مهر ورزد نه کین
ز نیک و بدت هر چه اید به سر/ز خود بین و ز کرده خود شمر
از ان روز دشمن به ما چیره گشت/که مارا روان و خرد تیره گشت
از ان روز این خانه ویرانه شد/که نان اورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند/کشاورز باید گدایی کند
چو دانش پژوهنده بیند زیان/که بندد به دانش پژوهی میان
به یزدان که ما گر خرد داشتیم/کجا این سرانجام بد داشتیم
بسوزد در اتش گرت جان و تن/به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگیست/دو صد بار مردن به از زندگیست
بیا تا بکوشیم و جنگ اوریم/برون سر از این بار ننگ اوریم
بیاریم ان اب رفته به جوی/مگر زان بیابیم باز ابروی
شود مردمی کیش و ایین ما/نگیرد خرد خرده بر دین ما
ز فردوسی ام امد این گفته یاد/که داد سخن را چو او کس نداد
چو ایران نباشد تن من مباد/بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
سرشت من از میهن بود/من از میهن و میهن از من بود
---------------
موفق باشید : قاصدک و من
راستی ی سر به ما نمیزنی .
دمت گرم
دم شما گرمتر
متاسفانه این حرفها دقیقا کار استعمار بود واسهاینکه مردم ایران رو به جون هم بندازه و موفق هم شد ماشالا!!!
سلام عزیزم رسم صداقت اینه که همه رفتن تو باید بیایی اپم منتظر حظور شما هستم مقدمت گل باران
عاشق ام ولی مجنونی نیست، فارغم ولی لیلی ای در کار نیست...
می خندم اما یاری نیست، می گریم اما خاطری نیست....
رویایی هست اما تصویری نیست، امیدی هست اما پایانی نیست...
وابسته ام اما بندی نیست، آزادم ولی رهایی در کار نیست...
مانده ام از منی که یک نفره با فکری دو نفره ادامه می دهم و تویی که نمی دانم که هستی اما
من همچنان منتظرت می مانم...
مرسیییییییییییی
سلام عزیزم عالی بود خیلی خوب نوشتی
سلام عزیزم یلدا جون
ممنون به خاطر مطالب قشنگت
لینک شدی